نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار آب و هواشناسی، دانشگاه حکیم سبزواری، خراسان رضوی، ایران
2 دانشجوی دکتری آب و هواشناسی کشاورزی، دانشگاه حکیم سبزواری، خراسان رضوی، ایران
3 دانشجوی کارشناسی ارشد آب و هواشناسی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
In order to investigate the atmospheric structure at the time of thunderstorm events in northeastern regions of Iran, 4 stations were used in the region. The data in this study were first the current weather conditions (WW) codes transmitted by the stations located in the area. In the course of the storms, observations were made equal to or higher than the 95th and 99th percentile. After the extraction of days associated with thunderstorm data of geopotential height, sea level pressure, specific humidity, air temperature, relative humidity, component Zonal and meridional wind were obtained by referring to the website of National centers for Environmental Prediction/ National Center for Atmospheric Research (NCEP / NCAR). A hierarchical factor analysis was performed on the data, and after the identification of factors, clustering and typing of days with thunderstorm were performed. The results showed that 12 factors and 4 types in the northeast of the country in the event of thunderstorms in middle levels are involved. Under type number of Type II spring season, winter and late autumn - Type III late spring and early summer is the fourth brigade in the summer. The pattern of pressure patterns also showed that the main cause of the storm floods in the region was deep depression caused by cold currents of the northern region or high latitudes on the area, or the clay cuttings that settled in the east or west of the Caspian region, Provides moisture for convective rainfall.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
طوفان تندری یک واژة هواشناختی شامل وقوع رعد و برق با وزش شدید، نزول تگرگ و بارش رگباری است که بهطورکامل در ابرهای کومولونیمبوس ایجاد میشود (چانگنون، ۲۰۰۳). معمولاً این پدیده با گرمایش سطحی و صعود سریع بستههوا در امتداد جبهه سرد ظهور میکند (جعفرپور، ۱۳۸۵: ۹۵). تمام خصوصیات بارز یک طوفان تندری مانند مشاهدة برق، صدای رعد، وزش باد شدید، نزول تگرگ و بارشهای رگباری خفیف تا بسیار شدید، حاصل تولید چرخة حیات سلولهای همرفتی کوچک و بزرگ در جو زمین است (علیزاده و همکاران، ۱۳۸۴: ۱۴۵). تأثیر همرفت در پایدارسازی جو ناپایدار بسیار بااهمیت است و نقش آن در انتقال قائم رطوبت، انرژی، تکانه و ردیابهای شیمیایی انکارنشدنی است. فرایند تشکیل ابر و بارش در ابرهای همرفتی باعث آزادشدن گرمای نهان میشود، منبعی از انرژی پتانسیل در دسترس را در جو آزاد ایجاد میکند و موجب جفتشدن همرفت با دینامیک بزرگمقیاس میشود. در وردسپهر، انرژی تابشی خورشیدی دریافتشده در سطح زمین منبع اصلی تحولات جوّی است. بخشی از این انرژی از راه انتقالهای مولکولی به لایة سطحی و سپس با پیچکهای تلاطمی در جهت بالا انتقال پیدا میکند و باعث گرمشدن لایههای نزدیک سطح زمین میشود. همچنین تبخیر و انتقال بخار آب با پیچکها به درون لایههای جو نزدیک سطح زمین، باعث مرطوبشدن این لایهها میشود. همزمان با تابش امواج بلند فروسرخ و فرارفت جریانهای سرد، وردسپهر بالایی سرد میشود. این ناهمگنی توزیع قائم دمایی و رطوبت، ناپایداری وردسپهررا به وجود میآورد (قرایلو و همکاران، ۱۳۸۹). از شرایط عمومی در بهوجودآمدن طوفان تندری به تودههوای گرم همراه با رطوبت نسبی بیش از
۷۵ درصد و وجود ناپایداری لازم پی میبرند. ارتفاع سطح تراکم نیز باید آنقدر کم باشد که ضخامت لایة ابر به بیش از 3000 هزار متر برسد. واگرایی باد سطوح بالایی همراه با همگرایی باد سطحی و بالارفتن هوا شرایط مناسبی برای بسط و توسعة طوفان فراهم میآورد. در زمینة طوفان تندری تاکنون در دنیا پژوهشهای نسبتاً زیادی صورت گرفته و این پدیده با رویکردهای متفاوتی مطالعه و شناخته شده است.
فریزبای (۱۹۶۱) در مطالعة رابطة تیپهای سینوپتیک الگوهای آسیب ناشی از تگرگ در دشتهای ایالاتمتحده آمریکا، با استفاده از یافتههای تگرگ، الگوهای آسیب ناشی از تگرگ را به ۴ گروه اصلی تقسیمبندی کرده است. او در تحلیل و بررسی هر یک از این الگوها از نقشههای سینوپتیک بهره گرفته است. هاف (۱۹۶۴) در یک دورة ۵۰ساله نقش توزیع طوفانهای تندری، بیشترین بارش، درجه حرارت، نقطة شبنم و جبهههای هوا و تأثیرات آنها را در توزیع بارش تگرگ بررسی کرده است. او معتقد بود توزیع بارش تگرگ در ناحیة کوچک نیز ممکن است در تأثیر عناصر مختلف اقلیمی قرار گیرد. وینت (۲۰۰۰) با استفاده از یک سری شبکههای اندازهگیری بارش تگرگ، نقشة پهنهبندی بارش تگرگ را تهیه کرده است. او برای این منظور از آمار ثبتشدة ۱۷۸۵ لایة تگرگ[1] در یک دورة آماری ۱۰ساله (۱۹۸۷ تا ۱۹۹۶) استفاده کرد. سپس نقشة خطر بارش تگرگ را از نظر فراوانی بارش و شدت سقوط دانههای تگرگ استخراج نمود. در کشور کانادا نیز دیوید و بوران (۲۰۰۱) مطالعاتی روی اقلیمشناسی بارش تگرگ انجام دادند. آنها بدین منظور دادههای روزانة بارش تگرگ را در دورة آماری ۱۷ساله استخراج کردند. ازآنجاکه در ماههای سرد، گلولههای یخ بعضی اوقات بهعنوان دانة تگرگ ثبت شدهاند و در تحلیلهای نهایی، خطا ایجاد میکنند، بنابراین در این مطالعه فقط ماههای گرم از ماه می تا سپتامبر گنجانده شده و برای انجام مطالعات کوچکمقیاس تحلیلها به صورت استانی صورت گرفته است. در کشور ایتالیا جیاوتی و همکاران (۲۰۰۳) اقلیمشناسی بارش تگرگ را در حوضة (FVG)[2] مطالعه کردهاند. چارلز و داسول (۲۰۰۳) روشهای علمی را برای پیشبینیهای بسیار کوتاه طوفانهای همرفت شدید آمریکا ارائه دادهاند. آنها معتقدند توجه به همة عوامل ایجاد وقایع هوایی ویژه و شدید باعث تمرکز و دقت بیشتری در فرایند پیشبینی میشود. استفاده از این روش با ورود فناوریهای جدید و مجهزشدن ایستگاههای هواشناسی رو به فزونی است. ویتمن (۲۰۰۳) با رویکردی سینوپتیکی، پدیدههای آب و هوایی نواحی کوهستانی بهویژه طوفانهای رعدوبرقی، تگرگ، بارش سنگین و پدیدههای دیگر اتمسفری این نواحی را ارزیابی کرد. الفسون و همکاران (۲۰۰۴) در بررسی طوفانهای تندری ایسلند به این نتیجه رسیدند بیشینة فعالیت طوفانها در زمستان رخ میدهد، هنگامیکه تودههوای قطبی روی دریاهای گرم در جهت ایسلند حرکت میکنند. لوپز (۲۰۰7) با الگوی پیشبینی کوتاهمدت[3]، تگرگ را بررسی کرده است. به همین منظور از دادههای ۱۶۹ لایة تگرگدر منطقهای به مساحت ۲۷۰۰ کیلومتر مربع و دادههای تهیهشده به وسیلة شبکة متراکم ایستگاه هواشناسی بهره برده است. نتایج این مطالعه نشان میدهد الگوی پیشبینی در این منطقه احتمال ۸/۰ و نسبت هشدار غلط (FAR)[4] ۱۸/۰ دارد. چانگنون (۲۰۰۰) در مطالعهای، میزان خسارات بارش تگرگ را بر محصولات کشاورزی در ایالات متحده بررسی کرده است. او به این منظور از آمار بارش تگرگ در یک دورة آماری ۵۰ساله (۱۹۹۸- ۱۹۴۸) و آمار میزان خسارات محصولات کشاورزی در اثر بارش تگرگ استفاده کرده است. شوستر (۲۰۰۵) کلیماتولوژی بارش تگرگ را در سیدنی مطالعه کرده است. به همین منظور از دادههای بارش تگرگ از سال ۱۹۷۵ تا ۲۰۰۳ استفاده کرده است. او در این تحقیق، فراوانی رخداد طوفانهای تندری را که به بارش تگرگ منجر شدهاند، استخراج و روندهای آن را در طول دورههای مختلف مطالعه کرده است. جیاوتی (۲۰۰۶) تأثیر مقدار بخار آب محیط بر اندازة دانة تگرگ را بررسی کرده است. به همین منظور از دادههای بارش تگرگ از سال ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۹ استفاده کرده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد اختلاف در متوسط نسبت مخلوط، تأثیراتی بر اندازة دانههای تگرگ دارد که نسبی هستند. دلدن و گرونمجر (۲۰۰۷) تگرگها و تورنادوهای بزرگ را در کشور هلند با استفاده از دادههای رادیو سوند بررسی کردهاند. آنها به این نتیجه رسیدهاند با استفاده از دادههای مذکور امکان پیشبینی این پدیدهها وجود دارد. در طی سالهای اخیر کوششهای زیادی برای بررسی ویژگی پدیدة تگرگ از طریق رادار صورت گرفته است که از جمله به کار آمبروسیو و همکاران (۲۰۰۷) در کشور اسپانیا اشاره میشود. آنها با استفاده از دادههای مشاهداتی سال ۲۰۰۳ دادههای حاصل از رادار را کالیبره و از آن برای پیشبینی رخداد تگرگ استفاده کردند. کار مشابهی توسط آرن و همکاران (۲۰۰۷) در شبهجزیرة ایبری انجام شده است. آنها از دادههای کالیبرهشدة رادیوسوند برای پیشبینی رخداد تگرگ استفاده کردند. چاذوری (۲۰۰۸) در بررسی حرکت پایینسو در طوفانهای تندری به این نتیجه رسید این پدیده در کلکته قبل از شروع فصل موسمی (آوریل تا می) به وقوع میپیوندد. او مشخص کرد تراز ۷۰۰ هکتوپاسکال سطح بحرانی برای شروع تقسیم قطرات ریز داخل ابر و شروع حرکت پایینسو در این ناحیه است. تافرنر و همکاران (۲۰۰۸) رشد و گسترش طوفانهای تندری شدید را در حوضة آبریز دانوب بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند تکوین سریع این طوفانها در محل تشکیل، تأثیر بسیاری در بارشهای سنگین و سرعت بالای بادها در اروپای مرکزی دارد. سانچز و همکاران (۲۰۰۸) در تحقیقی با دادههای ۷۱۳روزة حاصل رادیو سوند، طوفانهای تندری پیشاهمرفتی را در جنوب غرب آرژانتین بررسی کردند. نتایج این مطالعات نشان داد در آند شرقی مناطق گرمی وجود دارد که باعث همرفتهای شدید در این نواحی میشود.
در ایران نیز حجازیزاده (۱۳۷۹) طوفانها و رعد و برق را در غرب کشور با توجه به شرایط سینوپتیک حاکم بر منطقه در ماه ژوئن از دورة گرم سال و ماههای ژانویه و فوریه از دورة سرد به صورت نرمال (۳۰ساله) بررسی کرده است. به این منظور نوسان دو مؤلفة مهم گردش عمومی جو، یعنی پرفشار جنبحارهای و چرخندگی مثبت تراز
۵۰۰ هکتوپاسکال را مطالعه و نتایج بهدستآمده را با بارندگی ۱۸ ایستگاه شمال غرب و غرب کشور بر حسب عرض جغرافیایی مقایسه کرده است. او با بررسی نوسان دو مؤلفة مذکور در دورة گرم و سرد سال، شرایط پایداری و ناپایداری جو و تعداد طوفانهای همراه با رعد و برق را در سالهای ۱۹۸۵-۱۹۷۱ تجزیه و تحلیل کرده است. نتایج نشان میدهد با آغاز دورة انتقال گرم به سرد سال، افزایش بارندگی با عقبنشینی پرفشار مجاور مداری و در نهایت با عرض جغرافیایی رابطة مستقیمی دارد. غیبی و همکاران (۲۰۰۳) با استفاده از تصاویر ماهوارهای و روش شبکههای عصبی اقدام به تعیین ویژگیها و طبقهبندی طوفانهای تندری مناطق جنوب و جنوب غرب ایران کردند. آنها محدودة مطالعه را از نظر خطر نسبی طوفان تندری و پدیدههای ناشی از آن با تأکید بر خطراتی که کشاورزی و دامپروری را تهدید میکند، به سه منطقه پهنهبندی کردهاند. رسولی (۱۳۸۴) تغییرات زمانی و مکانی بارانهای حاصل از پدیدههای رعد و برق ثبتشده در ایستگاههای هواشناسی محدودة شهر تبریز را مطالعه کرده است. او دریافت بارشهای مذکور بیشتر در فصول بهار و تابستان و طی ساعات بعدازظهر و اوایل شب اتفاق میافتند. همچنین میزان احتمال توزیع بارانهای روزانه را با استفاده از توابع گاما (آلفا و بتا) و پیرسون نوع 3 بررسی کرد. بررسیهای همدیدی بارشهای مذکور نشان دادند سامانههای جوّی، عوامل فیزیوگرافیک زمین و فاصلة محیطی بر توزیع بارشهای شدید و وقوع سیلابهای مخرب تأثیر مشترک دارند. صلاحی (۱۳۸۴) با استفاده از آمار متوالی روزانة ۲۰سالة بادهای حداکثر ایستگاه سینوپتیک اردبیل، احتمال وقوع طوفان، طوفان شدید و هاریکنوار را با استفاده از الگوهای ریاضی رایله و ویبول محاسبه کرد. او نشان داد بیشترین بادهای روزانه در ایستگاه مذکور روند افزایشی دارند. تاجبخش و همکاران (۱۳۸۸) دو نمونه از طوفانهای تندری تهران را بررسی کردند. یافتههای آنها نشان میدهد شاخصهای صعود و آستانة عددی این شاخصها راهنمای مناسبی برای پیشبینی وقوع طوفان در منطقة تهران است. خالدی و همکاران (۱۳۸۹) در مطالعة طوفان تندری سیلابزا در استان کرمانشاه نشان دادند در بیشتر طوفانها از ۲۴ ساعت قبل از وقوع بارندگی، زبانة واچرخندی روی دریای عرب قرارگرفته است. این موجب فرارفت رطوبت به سمت غرب کشور و جلوی ناوههای غربی شده و ناپایداریها را با رعد و برق و بارش شدید همراه کرده است. قویدل رحیمی (۱۳۹۰) در بررسی طوفان تندری روز ۵ اردیبهشت ۱۳۸۹ در شهر تبریز نشان داد در بین شاخصهای Cape، CIN، SI، Ki، TTi، Li، Soi، Sweat و PW، شاخص شوالتر و SI نتایج بهتری نسبت به شاخصهای دیگر به دست آوردهاند؛ بنابراین هدف از این پژوهش، بررسی ساختار جو در زمان رخداد طوفانهای تندری همراه با بارش شدید در شمال شرق ایراناست.
مفهوم بارش فرین[5]
در متون اقلیمی، تعاریف متعدد و مقادیر متفاوتی برای فرین ارائه شده است. پژوهشهایی که تاکنون در این زمینه در کشور انجام شده است، تفاوتهای فراوانی را از نظر معیار تعیین بارشهای فرین نشان میدهد. شاخصهایی که پژوهشگران برای تعیین بارشهای فرین استفاده کردهاند، در چهار دسته جای دارند:
۱- شاخص آستانة مطلق یا آستانة اختیاری: در این شاخص به طور اختیاری و بر اساس تجربیات محلی، آستانة خاصی برای بارشهای فرین تعیین میشود (گریوسمن و همکاران، ۱۹۹۹). به لحاظ تعریف، شاخص آستانة مطلق/ اختیاری عبارت است از مقدار بارش برابر یا بیشتر از یک مقدار آستانة مشخص و ثابت برای یک دورة زمانی معین (پترسن و همکاران، ۲۰۰۱).
۲- شاخص مساحت منحنی همبارش خاص: در این شاخص، بارشهای فرین بر اساس مساحتی که یک منحنی همبارش خاص در طی یک دورة زمانی معین اشغال میکند، تعیین میشود؛ بدینترتیبکه اگر مساحتی که منحنی همبارش خاصی محصور میکند، برابر یا بیشتر از آستانة معینی باشد، رخداد فرین گفته میشود.
۳- شاخص آستانة درصدی: در این شاخص، وقوع درصدی از مقدار متوسط درازمدت بارش فصلی یا سالانة ایستگاه (یا منطقه) در مدت زمانی معین در حکم مقدار آستانه برای تعیین بارشهای فرین استفاده میشود.
۴- شاخص پایة صدک: این شاخص که در حال حاضر رایجترین روش محاسبه و تعیین بارشهای فرین محسوب میشود، عمدتاً برای تعیین تعداد روزهای دارای بارش شدید، خیلی شدید و حدی، بر اساس آستانة صدک خاص، کاربرد دارد. از شاخص صدک بهویژه در مطالعات تغییر اقلیم و بررسی روند تغییرات بارشهای حدی به طور روزافزونی استفاده میشود. بر پایة توافق جهانی از تعداد کل روزهای بارشی، روزهای برابر یا بالاتر از صدک نود و پنجم و نود و نهم بهترتیب، روزهای دارای بارش فرین در نظر گرفته میشوند.
منطقة مطالعاتی
در این مطالعه شمال شرق ایران، قسمتهایی از خراسان رضوی و کل استان خراسان شمالی در نظر گرفته شد. در همین راستا از آمار ۴ ایستگاه سینوپتیک واقع در منطقه که آمار بلندمدت داشتند، استفاده شد.
نگاره ۱- موقعیت جغرافیایی منطقة مطالعه
دادهها و روشها
در تحقیق حاضر ابتدا کدهای هواشناسی معرف طوفانهای تندری برای ۴ ایستگاه سینوپتیک (بجنورد، قوچان، گلمکان چناران و مشهد) طی دورة آماری ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۲ استخراج شد. شرح این کدها در جدول ۱ آمده است. لازم به ذکر است از میان کدهای مذکور و روزهای همراه با طوفان، تنها روزهایی که برابر یا بالاتر از صدک ۹۵ ام و ۹۹ ام میلیمتر بارش داشتهاند، استخراج و تجزیه و تحلیل شدند. سپس دادههای هوای حاضر (ww) در هشت آرایه به تعداد ساعات دیدهبانی تنظیم شدند. پس از استخراج روزهای همراه با طوفان تندری با مراجعه به تارنمای مرکز ملی پیشبینیهای محیطی و علوم جو ([6]NCEP/NCAR) با توان تفکیک 2.5×2.5 درجة جغرافیایی، دادههای ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال دریافت شد. روی این دادهها یک تحلیل عاملی پایگانی انجام گرفت و پس از شناسایی عوامل، خوشهبندی و تیپبندی روزهای همراه با طوفان تندری صورت گرفت. برای درک بهتر ساختار سامانههای جو در زمان رخداد این پدیده، دادههای فشار تراز دریا، نم ویژه، دمای هوا، رطوبت نسبی، مؤلفههای مداری و نصفالنهاری باد و برای نمایش الگوی فضایی بارش از دادههای بارش مرکز اروپایی پیشبینی میانمدت جوّی (ECMWF[7]) با توان تفکیک 0.125×0.125 درجة جغرافیایی استفاده شد.
جدول 1- شرح کدهای مربوط به پدیدة طوفان تندری در زمان دیدبانی
کد پدیدهها |
تعریف کدها |
کد 17 |
طوفان تندری بدون بارش |
کد 29 |
طوفان تندری بدون بارش یا همراه با بارش |
کد 95 |
طوفان تندری، ملایم و آرام و بدون تگرگ اما در بعضیاوقات همراه با برف و باران |
کد 96 |
طوفان تندری، ملایم و آرام، همراه با تگرگ |
کد 97 |
طوفان تندری متلاطم، بدون تگرگ اما همراه با باران و برف |
کد 98 |
طوفان تندری ترکیبی از شن و گرد و غبار |
کد 99 |
طوفان تندری سنگین، همراه با تگرگ |
از دو شاخص ناپایداری ذیل نیز برای احتمال وقوع طوفان تندری به صورت پهنهای استفاده شد.
شاخص K(KINX)[8]
مقدار این شاخص با استفاده از این رابطه به دست میآید:
رابطة ۴: |
در این رابطه T و بهترتیب دما و دمای نقطة شبنم (درجة سانتیگراد) در سطوح ذکرشده است. جملة اول، آهنگ کاهش دما بین سطوح ۸۵۰ و ۵۰۰ هکتوپاسکال 500 است که اگر یک مقدار مثبت و بزرگ باشد، نشانهای از ناپایداری است. جملة دوم، رطوبت در تراز ۸۵۰ هکتوپاسکال را بیان کرده که اگر این جمله زیاد باشد (حاصل جمع این بخش از معادله) تأثیر آن در ناپایداری زیاد است. جملة سوم (با علامت منفی) خشکی هوا را در سطح ۷۰۰ هکتوپاسکال اندازه میگیرد که اگر مقدار درون پرانتز زیاد باشد، هوا در آن سطح، خشک و تأثیر این جمله در ناپایداری منفی است؛ بنابراین اگر جو، رطوبت زیاد داشته و آهنگ کاهش دما بزرگ باشد، شاخص K نیز بزرگ و احتمال وقوع طوفان تندری تودههوا زیاد است (دربوریتز، 2005). در جدول (۲) ارتباط بین شاخص K و احتمال وقوع طوفان تندری تودههوا نشان داده شده است.
جدول 2- شاخص K
احتمال وقوع طوفان تندری (درصد) |
شاخص K |
نزدیک به صفر |
۱۵> |
۲۰ |
۱۵ تا ۲۰ |
۲۰ تا ۴۰ |
۲۱ تا ۲۵ |
۴۰ تا ۶۰ |
۲۶ تا ۳۰ |
۶۰ تا ۸۰ |
۳۱ تا ۳۵ |
۸۰ تا ۹۰ |
۳۶ تا ۴۰ |
نزدیک ۱۰۰ |
۴۰< |
شاخص هوای طوفانی (SWEAT)[9]
این شاخص برای برآورد طوفانهای سهمگین کاربرد دارد و مقدار آن با استفاده از رابطة ذیل به دست میآید:
رابطة ۵: |
در این رابطه دمای نقطة شبنم در سطح ۸۵۰ هکتوپاسکال (درجة سانتیگراد)، F سرعت باد در سطوح ذکرشده (نات)، WD جهت باد در سطوح ذکرشده (درجه) و TT شاخص مجموع مجموعها است و از رابطة ذیل حاصل میشود:
رابطة ۶: |
در این رابطه نیز T و بهترتیب دما و دمای نقطة شبنم (درجة سانتیگراد) در سطوح ذکرشده هستند. دربارة این شاخص، مقادیر کمتر از ۳۰۰ نشاندهندة ناپایداری ضعیف، ۳۰۰ تا ۳۹۹ ناپایداری متوسط، ۴۰۰ تا ۵۹۹ ناپایداری زیاد و بیشتر از ۶۰۰ ناپایداری خیلی زیاد هستند (مک اینتاش و تام، ۱۹۶۹؛ مک کلوین، ۱۹۹۲).
جبههزایی
برای شناسایی بهتر تودههواهایی که در رخداد طوفان تندری تأثیر داشتهاند، از تابع جبههزایی استفاده شد. هر فرایندی به افزایش بزرگی منجر شود، فرایند جبههزا و چنین عملی را جبههزایی مینامند. تابع جبههزایی با رابطة ذیل بیان میشود (مسعودیان، ۱۳۸۸):
رابطة 7: |
این عبارت نشاندهندة آهنگ لاگرانژی تغییر بزرگی (شیو دمای بالقوه روی سطح همفشار) است. معادلة 8 در فضای یکبعدی نیز در نظر گرفته میشود و شناخت بیشتری از ماهیت جبههزایی به دست میآورد؛ بنابراین به کمک رابطة ذیل فرایندهایی بررسی شد که بزرگی تباین دما را در راستای محور x تغییر میدهند.
رابطة 8: |
|
رابطة 9: |
|
رابطة 10: |
طبق معادلات یادشده چهار فرایند فیزیکی که به صورت چهار جملة سمت راست معادلة 10 آمدهاند، در افزایش تأثیر دارند. نخستین فرایند، اثر شیوهای گداری جبهه بر گرمایش بادررو است که با نشان داده شده است. اگر صعود هوا در جناح گرم به آزادسازی گرمای نهان منجر شود، آنگاه شیو گداری دمای بالقوه بزرگ میشود و 0< خواهد شد؛ در نتیجه اگر آزادسازی گرمای نهان از چنین پراکنشی برخوردار باشد، به جبههزایی منتهی میشود.
یافتهها
پس از بررسی وضعیت ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال در روزهای همراه با طوفان تندری در شمال شرق ایران، عوامل اصلی در رخداد این مخاطره شناسایی شد. در این بین 12 مؤلفه که پس از اعمال تحلیل مؤلفههای اصلی روی دادههای ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال به دست آمد، 93 درصد از واریانس کل دادهها را تبیین میکنند. در نگاره (2) درصد واریانس هر یک از مؤلفهها توضیح داده شده است. در نگاره (3) نمودار غربالی تحلیل مؤلفههای اصلی روی دادههای تراز 500 هکتوپاسکال نیز آمده است. با توجه به دو نگاره (۲) و (۳) مشخص شد ۱۲ عامل در تراز میانی جو در زمان رخداد طوفان تندری فعالیت میکنند.
نگاره ۲- درصد واریانس تبیینشده برای هر عامل نگاره ۳- نمودار غربالی تحلیل مؤلفههای اصلی
نگاره ۴- دارنمای کلی الگوهای گردشی در زمان رخداد طوفانهای تندری |
نگاره ۵- دارنمای چهار الگوی گردشی در زمان رخداد طوفانهای تندری |
نگاره ۶- وضعیت حاکمیت تیپهای سینوپتیکی در طول سال
پس از شناسایی عوامل بهوجود آورندة طوفانهای تندری، خوشهبندی روزها صورت گرفت. در نهایت ۴ الگوی گردشی در طول سال شناسایی شد (نگارههای ۴ و ۵). در ادامه فراوانی هر یک از تیپهای سینوپتیکی در طول سال استخراج شد که در نگاره (۶) آمده است. در این بین تیپ ۱ و ۲ بیشترین و تیپ ۴ کمترین مقدار فراوانی را دارند. پس از شناسایی و حاکمیت تیپها در ماههای مختلف سال، برای درک ساز و کارهای حاکم در هر الگوی گردشی، نقشههای سینوپتیک تهیه شد.
الگوی ارتفاع ژئوپتانسیل و تاوایی تراز ۵۰۰هکتوپاسکال
بر اساس نقشة ارتفاع ژئوپتانسیل تراز ۵۰۰ هکتوپاسکال تهیهشده برای الگوی اول، تشکیل یک بندال در غرب روسیه سبب شده است جریانات غربی به دو شاخة شمالی و جنوبی تقسیم شوند. شاخة جنوبی به دو ناوة عمیق یکی روی غرب آفریقا و دیگری شرق دریای سیاه و مدیترانه تقسیم شده است. استقرار فرود روی خلیجفارس و قرارگیری منطقه در زیر چرخندگی مثبت سبب شده است موجبات صعود سریع هوا فراهم شود. هستة این ناپایداری روی غرب خلیجفارس بوده که تا شمال شرق ادامه پیدا کرده است (نگاره ۷). آرایش خطوط ارتفاع ژئوپتانسیل تراز
۵۰۰ هکتوپاسکال در الگوی دوم به صورت موجیشکل بوده، بهگونهایکه یک تراف عمیق در شرق اروپا با هستة مرکزی ۵۶۰۰ ژئوپتانسیل متر تشکیل شده است. از طرفی در شرق این تراف یک فراز با ارتفاع ۵۸۰۰ ژئوپتانسیل متر ایجاد شده و تا شرق دریای خزر کشیده شده است. در ادامه دو هستة چرخندگی مثبت به دلیل تشکیل سردچال جوّی در جنوب روسیه و شرق خزر به وجود آمده که سبب ایجاد ناپایداری شدید در شمال شرق ایران شده است (نگاره ۸).
نگاره ۷- وضعیت تاوایی و ارتفاع ژئوپتانسیل تراز ۵۰۰ هکتوپاسکال در الگوی اول |
نگاره ۸- وضعیت تاوایی و ارتفاع ژئوپتانسیل تراز ۵۰۰ هکتوپاسکال در الگوی دوم |
نگاره ۹- وضعیت تاوایی و ارتفاع ژئوپتانسیل تراز ۵۰۰ هکتوپاسکال در الگوی سوم |
نگاره ۱۰- وضعیت تاوایی و ارتفاع ژئوپتانسیل تراز ۵۰۰ هکتوپاسکال در الگوی چهارم |
الگوی سوم با یک فراز بلند با محور شمال شرق - جنوب غرب در شرق اروپا همراه است. حرکت هوا در غرب این فراز تا عرضهای بالاتر، سبب سردشدن آن شده تا با ریزش هوای سرد در غرب خاورمیانه شرایط را برای ایجاد یک ناوة عمیق فراهم کند. با تشکیل این ناوة بسیار عمیق بیشتر نواحی ایران، بهخصوص نیمة شمالی با چرخندگی مثبت همراه شده است. از طرفی تشکیل یک هستة قوی چرخندگی مثبت روی خزر شرایط صعود را برای تشکیل طوفانهای تندری در شمال شرق ایران فراهم کرده است (نگاره ۹).نگاره (۱۰) وضعیت جو را در الگوی ۴ نشان میدهد. این الگو بهدلیلاینکه بیشتر در ایام گرم سال حاکمیت دارد، از پدیدة غالب آن میتوان به پرارتفاع جنب حاره اشاره کرد که شرایط واچرخندی را در تراز میانی جو برای کشور به وجود آورده است؛ اما در این الگو ریزش ناگهانی هوای سرد عرضهای بالاتر در شرق خزر سبب شده است یک هستة چرخندزایی قوی در منطقة یادشده تشکیل شود که شمال شرق ایران و بهخصوص استان خراسان شمالی از آن بیتأثیر نبوده است.
الگوی فشار سطح زمین و جبههزایی
در سطح زمین هستة پرفشاری روی خزر مستقر و سبب شده است هوای سرد عرضهای بالاتر وارد مناطق شمالی ایران شود. با قرارگرفتن منطقة مطالعاتی در قسمت شرقی این سیستم، هوای سرد به همراه پربند ۱۰۲۴ هکتوپاسکال وارد منطقه شدهاند. در مقابل این ریزش هوای سرد و سلول پرفشار، هستة کمفشاری با فشار مرکزی
۱۰۱۰ هکتوپاسکال روی ایران مرکزی تشکیل شده است. این کمفشار که از سوی شبهجزیرة هند کشیده شده، در نواحی شمالی و شمال شرق ایران منطقهای با گرادیان شدید فشاری به وجود آورده است. از طرفی به دلیل وجود شرایط مذکور و برخورد هوای سرد نواحی حارهای با تودههوای سرد روسیه یک خط جبههزایی بسیار قوی ایجاد شده، از شرق تبت تا خلیج فارس کشیده شده و نیمة شرقی ایران را در تأثیر قرار داده است (با توجه به اینکه معادلة جبههزایی اعمال شده و خروجی آن در نگاره مشخص است نیازی به نمایش با فلش نیست) (نگاره ۱۱). در الگوی دوم به دلیل تشکیل هستة چرخندزایی نسبتاً قوی روی کشور، جو ناپایداری برای منطقه به وجود آمده است. هستة همگرایی این کمفشار دقیقاً در شرق دریای خزر ایجاد شده که نتیجة آن ایجاد جبهه در منطقه است. در این الگو در چهار جهت به دلیل مجاورت با پرفشارها در منطقه جبههزایی رخ داده است. گاهی برخی از آنها مانند جبهة خلیج فارس بسیار قوی و گاهی مانند شرق دریای سیاه ضعیف هستند (نگاره ۱۲).در الگوی سوم، پرفشار قوی دریای سیاه از سمت غرب و پرفشار مستقر روی تبت از جنوب شرق، نواحی شرقی و شمالی ایران را در تأثیر خود قرار دادهاند. پربندهای حاصل از پرفشار دریای سیاه روی رشتهکوه البرز و شمال غرب ایران به هم فشرده شده و شرایط را برای ایجاد جبهه فراهم کرده است. در ضلع مقابل و در شمال شرق کشور جبههزایی بسیار قوی به دلیل همجواری کمفشار جنب قطبی با پرفشار دریای سیاه به وجود آمده که هستة جبهه روی ترکمنستان قرار دارد. با توجه به بردار باد در شمال شرق ایران مشاهده میشود باد از دو سو (جنوب غرب و شمال شرق) به طرف منطقه وزش دارد که در منطقة مذکور همگرا شدهاند (نگاره ۱۳). در الگوی چهارم شرایطی که سبب شده در سطح زمین جو بارو کلینیکی به وجود آید، قرارگرفتن سلول نسبتاً پرفشار روی خزر با فشار مرکزی ۱۰۱۰ هکتوپاسکال و کشیدهشدن پربند
۱۰۰۴ هکتوپاسکال روی نواحی شمال شرقی ایران است. این روند موجب شده است در شرق دریای خزر جبههزایی ضعیفی به وقوع پیوندد.
نگاره ۱۱- وضعیت فشار تراز دریا و جبههزایی در الگوی اول |
نگاره ۱۲- وضعیت فشار تراز دریا و جبههزایی در الگوی دوم |
نگاره ۱۳- وضعیت فشار تراز دریا و جبههزایی در الگوی سوم |
نگاره ۱۴- وضعیت فشار تراز دریا و جبههزایی در الگوی چهارم |
مقدار بارش و وضعیت جریانات تراز ۸۵۰هکتوپاسکال
در الگوی اول جریانات تراز ۸۵۰ هکتوپاسکال از چهار جهت در منطقة شرقی ایران همگرا شدهاند. جریانات عبوری از خلیجفارس سبب شده در سواحل آن بارش نسبتاً شدیدی به وجود آید که مقدار آن از ۳۰ میلیمتر بیشتر تجاوز کرده است. از طرفی جریانهای عبوری از روی دریای عمان موجب شده رطوبت لازم برای بارش در منطقة خراسان فراهم شود (نگاره ۱۵). در نگاره (۱۶) دو هستة بارشی بیش از ۲۰ میلیمتر روی منطقة خراسان متمرکز شده است. این دو هسته از دو سمت به طرف شرق و غرب کاسته میشود؛ بهطوریکه در منطقة خزری به کمتر از ۱۲ میلیمتر میرسد. در ترکمنستان سلولهای جداگانة بارشی نسبت به شمال شرق ایران شکل گرفته که نسبت هستة اصلی ضعیفتر است. در الگوی سوم تشکیل واچرخند با مرکزیت شمال غرب ایران سبب شده تا واگرایی هوا رخ دهد و با عبور این جریانات از روی دریای خزر، رطوبت مدنظر بستههوای خشک، تأمین و در منطقة شرق و شمال شرق ایران تخلیه شود (نگاره ۱۷). در الگوی چهارم به دلیل تشکیل جریان بسیار قوی چرخندی در منطقة قطبی، شاخهای از نوار غربی این سامانه به سمت عرضهای پایین حرکت کرده و موجب شده است جریانات شمالی روی منطقه حاکم شوند؛ بنابراین با استقرار جریانات شمالی و عبور شاخهای از این جریانات از نواحی شمالی دریای خزر و کسب رطوبت لازم از آن، شرایط برای ریزشهای جوّی در منطقه مهیا شده است.
نگاره ۱۵- مقدار بارش و وضعیت جریانات تراز |
نگاره ۱۶- مقدار بارش و وضعیت جریانات تراز |
نگاره ۱۷- مقدار بارش و وضعیت جریانات تراز |
نگاره ۱۸- مقدار بارش و وضعیت جریانات تراز |
وضعیت فرارفت دما تراز ۷۰۰هکتوپاسکال و سرعت قائم (امگا)
به دلیل ناوة تشکیلشده در تراز ۷۰۰ هکتوپاسکال در الگوی اول، محور باریکی از فرارفت هوای گرم از غرب روسیه در راستای دریای خزر با جهت شمال به جنوب غرب کشیده شده است. از طرفی روی خلیج فارس نیز فرارفت هوای سرد به وقوع پیوسته است. هستة اصلی فرارفت گرم روی افغانستان بوده که تأثیر مستقیمی بر بارشهای منطقه داشته است. با بررسی وضعیت سرعت قائم مشخص شد که در راستای عرض ۳۷ درجة شمالی، بیشینه سرعت بین طولهای ۴۵ تا ۶۵ درجة شرقی رخ داده است که هستة قوی آن بین ترازهای ۷۰۰ تا ۲۰۰ هکتوپاسکال قرار دارد (نگاره ۱۹). در الگوی دوم، بیشینه فرارفت گرم بر خلیج فارس منطبق میباشد. از طرفی روی کشورهای ترکمنستان و افغانستان فرارفت دما به بیشترین حد خود یعنی
۱۲ درجة سانتیگراد در روز رسیده است. ملاحظه میشود فرارفت سرد در این الگو بیشتر روی نواحی غربی کشور و جنوب خزر است. هستة قوی ناپایداری در محدودة طولهای ۴۵ تا ۶۰ درجة شرق ایجاد شده است. البته این شرایط بیشتر در تراز میانی جو بوده؛ بهطوریکه مقادیر سرعت قائم در هستة ناپایداری 0.3- پاسکال بر ثانیه در تراز 400 هکتوپاسکال رسیده است (نگاره 20).شرایط فرارفت دما در الگوی سوم بهگونهای است که فرارفت گرم بسیار قوی روی دریای خزر و خلیج فارس رخ داده و سبب شده است هوای گرم، رطوبت مورد نیاز خود را کسب کند و شرایط را برای ناپایداری روی منطقه به وجود آورد. شرایط فرارفت گرم در جهت شرقی ادامه پیدا کرده، تا جنوب ترکمنستان ادامه داشته و مناطق شمال شرقی کشور را در تأثیر خود قرار داده است. وضعیت سرعت قائم نیز گویای این وضعیت است. در نمودار هافمولر تهیهشده مشخص است ناپایداریهای شدید جو از سطح زمین تا سطوح بالایی جو ادامه دارد. این وضعیت بهقدری شدید است که مقادیر امگا یک هستة بسیار قوی دارند و بین ترازهای 900 تا 400 هکتوپاسکال با مقادیر بیش از 0.3- پاسکال بر ثانیه فعالیت میکنند (نگاره 21).
نگاره 19- وضعیت فرارفت دما تراز 700 هکتوپاسکال و سرعت قائم در الگوی اول |
نگاره 20- وضعیت فرارفت دما تراز 700 هکتوپاسکال و سرعت قائم در الگوی دوم |
نگاره 21- وضعیت فرارفت دما تراز 700 هکتوپاسکال و سرعت قائم در الگوی سوم |
نگاره 22- وضعیت فرارفت دما تراز 700 هکتوپاسکال و سرعت قائم در الگوی چهارم |
وضعیت شاخصهای K و SWEAT
در نقشههای تهیهشده برای وضعیت شاخصهای ناپایداری از دادههای شبکهبندیشده با توان تفکیک 2.5 درجة جغرافیایی استفاده شد این شاخصها در محیط برنامة GrADS محاسبه شدند. سایهروشنها مقادیر SWEAT و پربندها مقادیر K را نشان میدهند. در الگوی اول، ناپایداری نسبتاً ضعیفی از غرب مدیترانه شروع شده و تا ایران مرکزی ادامه پیدا کرده است. این وضعیت در ایران مرکزی تقویت شده و به دنبال آن ناپایداریها نیز تقویت شدهاند. البته مشاهده میشود بهجز دریای عرب و شرق آفریقا سایر مناطق شاخص K کمترین مقدار خود را دارند (نگاره 23). در الگوی دوم شاخهای از ناپایداریهای دریای عرب و مناطق حاره تا جنوب کشور کشیده شده است. از طرفی یک هستة بیشینة فعالیت روی ایران مرکزی به صورت مورّب تا نواحی شمال شرقی کشور ادامه پیدا کرده است (نگاره 24). در الگوی سوم، مناطق شرقی دریای مدیترانه و جنوب دریای سرخ همراه با وقوع طوفان تندری و ناپایداری شناسایی شده که این وضعیت، نیمة غربی ایران را نیز متأثر ساخته است. این وضعیت در مناطق شمال شرقی ایران تقلیل مییابد؛ بهطوریکه مقادیر شاخص SWEAT در غرب کشور بین 250 تا 300 بوده، ولی در شمال شرق بین 200 تا 250 است (نگاره 25). الگوی چهارم نشان میدهد احتمال وقوع طوفان سهمگین بسیار پایین بوده، ولی احتمال وقوع تندر بالا است. این شرایط به این دلیل است که در طول فصل گرم، مناطق مدنظر با زیادی انرژی مواجه شدهاند. نتیجة آن وقوع تندر شده که با تعامل شرایط ناپایداری در لایههای زیرین جو همراه شده است.
نگاره 23- وضعیت شاخصهای K و SWEAT در الگوی اول |
نگاره 24- وضعیت شاخصهای K و SWEAT در الگوی دوم |
نگاره 25- وضعیت شاخصهای K و SWEAT در الگوی سوم |
نگاره 26- وضعیت شاخصهای K و SWEAT در الگوی چهارم |
نتیجهگیری
طوفانهای تندری و پدیدههای ناشی از آن مانند تگرگ، بارش سنگین و سیلآسا، صاعقه و باد شدید از مخاطرات اقلیمشناسی هستند که بخش وسیعی از تحقیقات اقلیمی دنیا را به خود اختصاص دادهاند (وایتمن، 2003). به منظور بررسی طوفانهای تندری در شمال شرق ایران از 4 ایستگاه سینوپتیک (بجنورد، قوچان، گلمکان و مشهد) طی دورة آماری 1990 تا 2012 استفاده شد. در این میان طوفانهای تندریای بررسی شدند که بیش از 15 میلیمتر بارش داشتند. سپس دادههای هوای حاضر (ww) در هشت آرایه به تعداد ساعات دیدهبانی تنظیم شدند. پس از استخراج روزهای همراه با طوفان تندری با مراجعه به تارنمای مرکز ملی پیشبینیهای محیطی و علوم جو (NCEP/NCAR)، دادههای ارتفاع ژئوپتانسیل دریافت شد. روی این دادهها یک تحلیل عاملی پایگانی انجام شد و پس از شناسایی عوامل، خوشهبندی و تیپبندی روزهای همراه با طوفان تندری صورت گرفت. نتایج نشان داد 12 عامل (عوامل و تیپها نامگذاری نشدند و با شمارهگذاری مشخص شدند) و 4 تیپ در رخداد طوفانهای تندری در تراز میانی جو حاکمیت دارند. در این بین دورة حاکمیت تیپ شمارة یک، فصل بهار؛ تیپ دو، زمستان و اواخر پاییز؛ تیپ سه، اواخر بهار و اوایل تابستان و تیپ چهارم در تابستان است. وضعیت ارتفاع ژئوپتانسیل در الگوی اول بدینگونه است که بنا به تشکیل سیستم مانع در غرب روسیه، ناوة عمیقی به صورت ترکیبی، اولی در غرب دریای خزر و دیگری روی خلیج فارس مستقر شده است. در الگوی دوم، ریزش هوای سرد قطبی سبب شده است یک بریدة کمفشار در غرب ایران تشکیل شود و نیمة غربی ایران و نواحی شمال شرقی را متأثر کند. در الگوی سوم بنا به تشکیل سیستم مانع، اینبار در قسمت شرقی بندال، ناوة عمیقی با هستة سردچال تشکیل شده، ولی از نظر مکانی در عرضهای بالا بین 40 تا 60 درجة شمالی و دقیقاً بر دریای خزر منطبق است. این روند در تأمین منابع رطوبتی طوفان تأثیر بهسزایی دارد. در الگوی چهارم به دلیل احاطة پرفشار جنبحارهای روی ایران و تشکیل بندال در شرق اروپا از پیشروی جریانات غربی به داخل کشور به طور چشمگیری جلوگیری شده است؛ ولی شاخهای از کمفشار شمالگان تا عرضهای 40 درجه کشیده شده که به صورت بریدة کمفشاری در تراز میانی جو با ارتفاع مرکزی 5600 ژئوپتانسیل متر در شرق دریای خزر مستقر شده است؛ بهگونهای که غیور و همکاران (1391) در تحقیق خود به اثرگذاری سامانههای مذکور در وقوع طوفانهای تندری و بارشهای سنگین در منطقه اشاره کردهاند. از منابع عمدة رطوبتی در تأمین بارشهای تندری در منطقه به خلیج فارس، دریای عمان و خزر اشاره میشود که هر یک بهنوعی بنا به قرارگیری و استقرار سیستمهای گوناگون جوّی در لایههای زیرین جو در ایجاد این بارشها سهیم هستند. در بیشتر مواقع بنا به همگراشدن جریانات در تراز 850 هکتوپاسکال در مناطق شرقی و شمال شرق کشور، جریانات جنوبی رطوبت لازم را وارد منطقه کردهاند. تأثیر سیکلونهای تشکیلشده در منطقه و پرفشار مجاورت منطقه مانند سیبری و دریای سیاه سبب شده است گرادیان شدید فشاری و در نتیجه جبههزایی شدیدی در منطقه رخ دهد. الگوی فرارفت دما نیز بهگونهای بود که با تشکیل هستة گرم روی منابع رطوبتی مذکور بر ایران، نم لازم برای جریانات همرفتی در منطقه فراهم و با صعود سریع بستههوا باعث تشکیل ابرهای کومولونیمبوس در نواحی شمال شرقی ایران شود. صعود بستههوا در الگوهای 1 تا 3 بسیار شدید بوده؛ بهگونهایکه از سطح زمین تا تراز 200 هکتوپاسکال ادامه داشته است. این موضوع با بررسی شاخص سرعت قائم (امگا) اثبات شد. در بررسی شاخص امگا در منطقه و در نیمرخ قائم جو مشخص شد سرعت جریان بالاسو در سه الگوی مدنظر بین 0.2- تا 0.3- پاسکال بر ثانیه بوده است. این شرایط سبب شده است همرفتهای عمیقی از ترازهای زیرین تا ترازهای بالاییتر ایجاد شوند.